English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voltage source U منبع قدرت
source of power U منبع قدرت
power source U منبع قدرت
power supplay U منبع قدرت
power supply cable U کابل منبع قدرت
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
intensity U اندازه گیری قدرت سیگنال یا شدت نور منبع نور
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
emergency generator set U دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
emergencies U اضطراری
emergency U اضطراری
auxiliaries U اضطراری
involuntary U اضطراری
coactive U اضطراری
compulsive U اضطراری
auxiliary U اضطراری
emergency exit U در خروج اضطراری
emergency lighting U روشنایی اضطراری
missed approach U فرود اضطراری
emergency maintenance U نگهداشت اضطراری
standby battery U باتری اضطراری
emergency measure U سنجش اضطراری
emergency works U کارهای اضطراری
mayday U پیام اضطراری
maydays U پیام اضطراری
emergency valve U شیر اضطراری
insurance stockage U ذخیره اضطراری
emergency treatment U معالجه اضطراری
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
emergency switch U کلید اضطراری
emergency station U محل اضطراری
emergency scramble U رهگیری اضطراری
emergency risk U ریسک اضطراری
emergency repair U تعمیر اضطراری
emergency ration U جیره اضطراری
emergency push button U تکمه اضطراری
emergency priority U تقدم اضطراری
ditching U فرود اضطراری
emergency antenna U انتن اضطراری
emergency fund U وجوه اضطراری
emergency exit U خروج اضطراری
emergency brake U ترمز اضطراری
emergency burial U تدفین اضطراری
emergency conning position U پل فرماندهی اضطراری
emergency conditions U شرایط اضطراری
bingo field U فرودگاه اضطراری
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
emergency leave U مرخصی اضطراری
emergency cartridge U کارتریج اضطراری
emergency lamp U لامپ اضطراری
emergency air U هوای اضطراری
air defense emergency U وضعیت اضطراری پدافندهوایی
landing mat U باند فرود اضطراری
emergency call U خبر یا مکالمه اضطراری
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
emergency operation U بهره برداری اضطراری
emergencies U فوق العاده اضطراری
emergency U فوق العاده اضطراری
emergency leave U سطح اماد اضطراری
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
emergency scramble U درگیری اضطراری هواپیماها
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
accident ambulance U اتومبیل اضطراری برای حوادث
emergency complement U تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency admission U پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
to declare a state of emergency U اعلان کردن حالت اضطراری
ditching U فرود اضطراری هواپیما روی اب
fall back U سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
autorotation U روش فرود اضطراری هلیکوپتر
scuttling U غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttles U غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttled U غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttle U غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes U خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape U خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
field expedient U روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
to call 911 [American English] U تلفن اضطراری کردن [به پلیس یا آتش نشانی]
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
Emergeny exit . U پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
squawk may day U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
pool U منبع
receptacles U منبع
receptacle U منبع
cisterns U منبع اب
cisterns U منبع
cistern U منبع اب
cistern U منبع
head spring U منبع
wellspring U منبع
water system U منبع اب
reference U منبع
supplying U منبع
hotbeds U منبع
hotbed U منبع
supply U منبع
pooled U منبع
supplied U منبع
references U منبع
pools U منبع
rootstock U منبع
small reservoir at well top U منبع
source code U کد منبع
fount U منبع
resource U منبع
origin U منبع
origins U منبع
source U منبع
fountain U منبع
fountains U منبع
water supplies U منبع اب
resourc U منبع
water supply U منبع اب
noise U منبع تغذیه
incandescent source U منبع ملتهب
heat supply U منبع حرارتی
information source U منبع اطلاعات
illuminant U منبع نور
energy supply U منبع انرژی
image source U منبع تصویر
voltage source U منبع الکتریسیته
voltage source U منبع ولتاژ
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
fountainhead U منبع خبر
excitation source U منبع برانگیختگی
energizer U منبع انرژی
noises U منبع تغذیه
wellhead U منبع چشمه
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
cold body U منبع سرد
mined U منبع مامن
mine U منبع مامن
attack origine U محل یا منبع تک
aliunde U از منبع دیگر
agency of communications U منبع ارتباط
resource U منبع ممر
source U منبع برق
cooling water supply U منبع اب سرد
mines U منبع مامن
originals U منبع سرچشمه
original U منبع سرچشمه
elevator boot U منبع بالابر
elevated tanke U منبع اب هوائی
electron emitter U منبع الکترون
data source U منبع داده
current supply U منبع جریان
source U منبع منشاء
source data U دادههای منبع
source computer U کامپیوتر منبع
second source U منبع دوم
light source U منبع نور
resource sharing U اشتراک منبع
mains supply U منبع شبکه
resource management U مدیریت منبع
lighting source U منبع روشنایی
resource file U فایل منبع
resource allocation U اختصاص منبع
store of value U منبع ارزش
magnetic storage U منبع مغناطیسی
source program U برنامه منبع
radiation source U منبع تشعشع
source listing U لیست منبع
cold water supply U منبع ابسرد
light point U منبع روشنایی
source language U زبان منبع
power supply U منبع انرژی
source document U سند منبع
power supply U منبع تغذیه
thermal reservoir U منبع گرما
thermal reservoir U منبع گرمایی
authority U منبع موثق
message source U منبع پیام
source routine U روال منبع
neutron source U منبع نوترون
source of power U منبع انرژی
source register U ثبات منبع
power supplay U منبع تغذیه
isogenous U دارای یک منبع
system resource U منبع سیستم
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call U فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
power supply switch U کلید منبع تغذیه
motored U منبع نیروی مکانیکی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com